:: موضوعات مرتبط:
گالری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 843
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 12 تير 1391
|
|
12تیـر سالروز سقوط هواپیمای مسافربری ایران توسط ناوگان متجاوز آمریكا
جنایتی که هرگز التیام نخواهد یافت
در دوازدهم تیرماه 1367 شمسی برابر با سوم ژوئیه 1988 میلادی،هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دُبی بود،بر فراز آبهای خلیج فارس و در نزدیکی جزیره "هنگام" مورد هجوم یگان های دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آبهای خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.
این هواپیما درزمانی که ایران در نبرد با متجاوزین بعثی که مورد حمایت شرق و غرب قرار داشت با موشک ناو جنگی وینسنس مورد حمله عمدی نیروهای تجاوزگر و جنایت پیشه شیطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود که تمامی آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع این جنایت فجیع به شهادت رسیدند.
در میان سرنشینان هواپیما،66 کودک زیر 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهای خارجی نیز بودند که کشته شدند.ساقط کردن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران از سوی جنایتکاران آمریکایی،در حقیقت یکی دیگر از مراحل رویارویی استکبار جهانی با ملت بزرگ ایران برای تقویت متجاوزان عراقی در جبهه های جنگ بود.
پس از سقوط این هواپیما،مقامات آمریکایی برای توجیه این جنایت نابخشودنی،دلایل ضد و نقیضی عنوان کردند و کوشیدند این اقدام خصمانه را یک اشتباه قلمداد کنند.اما با توجه به مجهز بودن کشتی جنگی وینسنس به پیشرفته ترین سیستم های راداری و رایانه ای و همچنین مشخص بودن نوع هواپیمای در حال پرواز،مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و این اقدام،کاملاً خصمانه بوده است.
با این حال مقام های آمریکایی پس از چندی،در توهینی آشکار به ملت ایران،مدال شجاعت بر گردن ناخدای این ناو انداختند و بدین سان حمایت رسمی خود را از این جنایت اعلام نمودند.به هر تقدیر،این جنایت نیز در کنار جنایات بی شمار دولت آمریکا،در پرونده سیاه استکبار جهانی ثبت شد و لکه ننگ دیگری بر تارک آن جنایت پیشگان نقش بست
"روحشان شاد٬راهشان پر رهرو باد"
:: موضوعات مرتبط:
تاریخی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 743
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : دو شنبه 12 تير 1391
|
|
امشب به زمین خُلد مخلد شده پیدا
نادیده رخ خالق سرمد شده پیدا
در بیت ولا روی محمد شده پیدا
با خَلق بگوئید که احمد شده پیدا
حق داده به شاه شهدا دسته گل امشب
تبریک بگوئید به ختم رسل امشب
خیزید که حورا غزل عشق سروده
آئید که از کعبه علی جلوه نموده
فرزند حسین بن علی چهره گشوده
دل از پدر و زینب و عباس ربـوده
پیداست در او جلوه ی پیغمبر و آلش
گلبوسه گرفته حسن از ماه جمالش
بر،داد به هستی شجر عصمت لیلا
حـورا ز بهشت آمده بر خدمت لیلا
انداخت گل از وجد و شعف طلعت لیلا
لبخند زنـد فــاطمه بر صـورت لیلا
با آمنــه گوئید عروست پسر آورد
سر تا بقدم مثل تو پیغامبر آورد
در ظلمت شب مرغ سحر خوش خبری کرد
خورشید حسین بن علی جلوه گری کرد
بیرون شد و بر نسل جوان راهبری کرد
طفلی که به مخلوق دو عالم پدری کرد
بر خلق صفـا داد صفـا داد صفـا داد
هر درد شفا داد شفـا داد شفا داد
او باقی و خوبان دو عالم همه فانیش
پیران همه مرهون عنایت به جوانیش
تا آن سوی عالم اثر لطف نهانیش
صد باغ بهار است به یک برگ خزانیش
او قلب نبی عشق علی جان حسین است
جانش نتوان گفت که جانان حسین است
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 806
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : یک شنبه 11 تير 1391
|
|
مى گفت:«میخواهم چیزى بگویم،فقد به فرمانده مان نگویید.»بچه اصفهان بود و از سربازهاى ارتش.
مى گفت:«حس كنجكاوى ام باعث شد وارد میدان مین شوم.وسط میدان یک جمجمه دیدم.از وقتى آن جمجمه را دیده ام.شب ها خواب ندارم.فكر مى كنم از بچه هاى خودمان باشد و الآن خانواده اش منتظرش باشند.»
رفتم تا كنار جمجمه رسیدیم.پیكرى هم آنجا افتاده بود كه مقدارى خاک روى آن نشسته بود. خاک ها را كنار زدیم و پیكر را روى برانكار گذاشتیم.
قصد بازگشت داشتیـم كه با خود گفتم حالا كه موقعیتى پیش آمده،خوب است گشتى بزنـم، شاید باز هم پیكرى پیدا شود.جلوتر زیر یک درخت،شهیدى افتاده بود با یک بى سیم و آن سوتر شهیدى دیگر و...
آن روز هفت شهید از شهداى دلاور ارتش پیدا شد.
همان سرباز،مثل باران بهارى اشک مى ریخت.تاب نیاوردم.
به سمتش رفتم تا دلدارى اش بدهم.
گفت:«آقا،وقتى دیدیم هفت شهید مهر و تسبیح داشتند،از خودم خجالت كشیدم.من خیلى وقت ها در خواندن نماز كوتاهى مى كنم.از امروز دیگر همه نمازهایـم را سر وقت مى خوانــم.»
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 769
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : یک شنبه 11 تير 1391
|
|
یاد تابلوهای جبهه های جنگ بخیر كه رویشان نوشته بود:
حال نداری ثواب كنی گناه نكن
:: موضوعات مرتبط:
گالری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 748
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : یک شنبه 11 تير 1391
|
|
نسل جـوان را به جهان رهبـری
جلوه ی تـوحید، علی اکبری
هر که هوای رخ احمد کند
در تـو تماشای پیمبر کند
از دامان ليـلا گلى بر آمد
شبيه حضرت پيغمبر آمد
نـــور دل زينب اطهــر آمد
لشکر کربلا را افسـر آمد
خدا کند که جوانان زحقّ جدا نشوند
به صحبت بـد و بدخـواه مبتـلا نشوند
سر عقيـده خود پاى فشارند چو کوه
بسـان کاه ز هــر بــاد جـابجـا نشوند
ز روزگار جوانى خبـر چه مى پرسى
چو برق آمد و چون ابر نـوبهاران رفت
ولادت باسعادت سروباغ احمدی،آینــه ی محمدی و روز جـوان تبريک و تهنيت باد
:: موضوعات مرتبط:
$M$ های مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 718
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : یک شنبه 11 تير 1391
|
|
خاطره ای از شهید صنیع خانی
وقتی سيد محمد برای معالجه زخم های شيميايی در لندن به سر می برد،شب ها در گوشه ای از بيمارستان به مناجات و تـوسل و دعا مشغول می شد.
يک بار پزشكش به طور تصادفی متوجه حالات او شد و سخت تحت تأثير نيايش های او قرار گرفت.
با اين كه هم مسلک و هم زبان با سيد محمد نبود،ولی از سيد خواهش كرد كه به او اجازه بدهد بعضی از شب ها كه سيد در حال راز و نياز است او هم در كنارش باشد.
از آن به بعد،بعضی شب ها اين پزشک مسيحی به كنار سيد می آمد.سيد،مناجات میخواند و او هم گريه میكرد.
سيد را همه دوست داشتند
پزشكان و پرستاران سيد محمد،بيشتر از آن كه برای معالجه سيد به اتاقش بروند،برای همنشينی با او به اتاقش می آمدند.
گـاهی اوقات هـم يادشـان می رفت كه به چه بهــانه ای پيش او آمده اند.آنها، مجذوب اخلاق و روحيه مقاوم سيد محمد شده بودند.
آخر،زير فشار شيمی درمانی،آن همه روحيه و سرزندگی،برای آنها عجيب بود.
وقتی پزشكان و پرستاران دور سيد حلقه می زدند،او هم كم نمی گذاشت؛
از هر دری برايشان سخنی می گفت؛بدون آن كه شكوه و شكايتی كند.
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 744
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : یک شنبه 11 تير 1391
|
|
اینجا ایرانِ قرن ۲۱ است!!!
اینجا صدای آهنگ های پاپ لس آنجلسی و غرب زده آن قدر بلند است که فـــریادهای«حاج مهدی باکری» به گوش نمی رسد!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا همه «حاج ابراهیم همت» را با اتوبان همت می شناسند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا بر دیوارهای شهر روی عکس شهید،پوستر تبلیغاتی می چسبانند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا نام شهید را برای اینکه بچه ها خشونت طلب و جنگ طلب بار نیایند از کوچه ها برداشته و نام نگین و جاوید می گذارند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا ستارگان درخشان هالیوود آنقدر زیاد شده اند که دیگر کسی ستارگان پرفروغ کربلای ایران را نمی بیند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا دیگر شهدا زنده نیستند و در پیچ و خم های عصر ارتباطات،به خاک سپرده شده اند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا دیگر کسی نمی خواهد گمنام بماند،همه به دنبال کسب نام هستند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا جانبازان موجی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکار عمومی نرسانند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا خرمشهر دیگر خونین شهر نیست،خرمشهر دیگر ۳۶ میلیون جمعیت ندارد!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا کسی نمیداند،مهدی باکری در وصیت نامه خـود از خــدا خواسته بـود جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا دشمن در خانه های ماست،دیگر کسی حاضر به نبرد با دشمن نیست!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا کسی نمی خواهد با صدای الله اکبر،لـرزه بر تن دشمن بیاندازد!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا در پناه میز هستیم،دیگر کسی پشت خاکریز پناه نمی گیرد!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا جانباز شیمیایی،به خاطر نداشتن پول،در بیمارستان پذیرش نمی شود و شهد شهادت می نوشد!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا کسی نمیداند،شب عملیات خیبر حاج مهدی باکری،برادرش حمید باکری را جاگذاشت و رفت!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا کسی نمی داند،مهدی زین الدین،رتبه چهار کنکور سراسری را داشت!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا کسی نمی داند،تکه های پیکر شهیدی را درون گونی برای خانواده اش فرستاده بودند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا روسری ها هر روز کوچکتر می شود و مانتو ها هر روز کوتاهتر و تنگتر!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا دخترها پسر شده اند،پسرها دختر شده اند،مردان بی غیرت شده اند،زنان بی حجاب شده اند!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا دیگر کسی،احترامی برای چفیه شهدا قایل نیست!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا دعای عهد را فراموش کرده ایم،زمان نـدبـه و سمات را گم کرده ایم!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا برای زیبا سازی شهرها،میلیونها هزینه می شود
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا در هر کجای این سرزمین خونین اسلامی،حقیقت به مسلخ مصلحت می رود!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
اینجا ایران قرن ۲۱ است!!!
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 744
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : یک شنبه 11 تير 1391
|
|
خاطره ای از شهید حاج محمد ابراهیم همت
بسم الله را گفته و نگفته شروع كردم به خوردن.
حاجی داشت حرف می زد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میكرد.
هنوز قاشق اول را نخورده،رو به عباديان كرد و پرسيد:
عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟ همينو.
واقعاً؟ جون حاجی؟
نگاهش را دزديد و گفت: تُن رو فــردا ظهر می ديم.
حاجی قاشـق را برگرداند.غــذا در گلويــم گير كـرد.
حاجی جون به خدا فردا ظهر بهشون می ديم.
حاجی همين طور كه كنار می كشيد گفت:به خدا منم فردا ظهر میخورم.
من زودتر از جنگ تمام می شوم
وقتی به خانه می آمد،من ديگر حق نداشتم كار كنم.
بچه را عوض میكرد،شير برايش درست میكرد.
سفره را می انداخت و جمع می كرد،پابه پای من می نشست،لباس ها را می شست،پهن میكرد،خشک می كرد و جمع میكرد.
آن قدر محبت به پای زندگی می ريخت كه هميشه به او می گفتم:
درسته كه كم میآيی خانه؛ولی من تا محبت های تو را جمع كنم برای يکماه ديگر وقت دارم.نگاهم میكرد و می گفت:تو بيش تر از اين ها به گردن من حق داری.
يک بار هم گفت:من زودتر از جنگ تمام می شوم وگرنه،بعد از جنگ به تو نشان میدادم تمام اين روزها را چه طور جبران می كردم.
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 870
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : یک شنبه 11 تير 1391
|
|
اين عمليات درجبهه شمالی منطقه استان دهوک توسط سپاهيان قرارگاه رمضان آغازشد.
دستاوردها:
عمليات ظفــر با انهدام تاسيسات نظامی و تاسيسات انتقال بـرق سد دهوک و چند مركز
دولتی عراق به پايان رسيد.
شرح عمليات:
عمليّات ظفر4 در تاريخ 1366/8/28،با رمزمبارک«يارسولالله(ص)»به تلافی شرارتهای رژيم عراق دربمباران مناطق غيرنظامی بـويـژه بيمارستان شهر دهوک و با هدف انهدام تأسيسات اقتصادی و نظامی دشمن در منطقه عمليّاتی استان دهوک آغاز میشود.
رزمندگان تحت امر قرارگاه رمضان،متشكل از تكاوران گردان ويژه شهادت ومبارزين حزب دمكرات كردستان و پشتيبانی آتشباری پرحجم در عمق 250 كيلومتری خاک عراق به مواضع نيروهای بعث يورش می برند و مقر تيپ 119پياده مستقر در شهر دهوک كه حفاظت و هدايت پايگاههای اطراف شهر را به عهده داشت،پس از كشته و زخمی كردن 300نفـر از دشمن به كلی منهدم می كنند.
رزمندگان پس از ورود به شهر دهوک ساختمان پليس و مركز مخابرات آن را به ميزان 40 درصد منهدم می كنند.چهار كارخـانه نيـز كه مايحتاج بعثيان را تأمين می كردند،دچار خسارات عمده می شوند.در جريان اين عمليّات تأسيسات انتقال برق در 6 كيلومتری شمال غربی شهر و يک پارک موتـوری دشمن هدف قرار می گيرد و به آتش كشيده میشود.رزمندگان با مسدود كـردن جاده ترانزيتی دهوک به تركيه(به مدت 9ساعت)كاميونهای حامل سوخت را به آتش می كشند.
با ادامه عمليّات،مركز گردان حفاظت جاده بغداد ـ تركيه گلولهباران و بر اثر آن ده پايگاه منهدم میشود و 70تن به هلاكت می رسند.مراكز اقتصادی شهر سهيل نيز از حملات رزمندگان مصون نمیدانند و متحمل خسارات زيادی می شوند.
نتايج عمليّات
انهدام مقر تيپ 119 پياده عراق مستقر در دهوک.
انهدام تأسيسات انتقال برق سدّ دهوک به ميزان 60 درصد.
انهدام 10 پايگاه حفاظتی جاده ی بغداد ـ تركيه.
انهدام مركز پست و تلگراف،يک پمپ بنزين،مقر پليس و مخابرات به ميزان 40 درصد.
مسدود كردن موقت جاده ترانزيتی عراق ـ تركيه.
تعداد كشته و زخمی دشمن:
بيش از 400 نفر.
:: موضوعات مرتبط:
تاریخی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 840
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : یک شنبه 11 تير 1391
|
|
ابوحمزه ثمالی گفت: صبحگاه جمعهای با حضـرت زین العابدین(علیه السلام) نماز خـواندم.آن بزرگوار پس از تمام کردن ذکر و تسبیح،به قصد منزل حرکت نمود من هم در خدمتشان بودم. وقتی به منزل رسید،کنیزی داشت به نام سکینه، او را خواسته و فرمود:مبادا مستمند و فقیری را که به در خانه ما آمد مأیوس برگردانید حتماً هر که آمد غذایش بدهید زیرا امروز جمعه است.
عرض کردم آقا همه کسانی که سئوال میکنند مستحق نیستند.فرمود:ثابت(اسم دیگر ابو حمزه ثمالی است) می ترسم بعضی مستحق باشند و از در خانه ما محروم شوند آنگاه بر خانواده ماعذاب نازل شود آنچه بر خانواده یعقوب وارد شد.بنابراین سئوال کنندگان را غذا بدهید.
حضرت یعقوب هر روز گوسفندی میکشت مقداری خودشان مصرف میکردند و قدری صدقه میدادند.مرد مؤمن و مستمندی در حال روزه با مقام و منزلتی که نزد پروردگار داشت در آن ناحیه غریب و تنها بود از در خانه آنها گذر کرد.افطار شب جمعه بود.گفت: سائلی غریب و گرسنهام از زیادی غذای خود به من دهید.درخواست خود را بر در خانه یعقوب تکرار کرد.آنها میشنیدند ولی از وضع او خبر نداشتند و گفته اش را تصدیق ننمودند.
شب فرا رسید.فقیر مأیوس گردید.
جمله " إنّا لِلّهِ و إنّا إلَیهِ راجِعُونَ " را بر زبان گذرانیده اشکش جاری شد.آن شب با همان حال خوابید و شکایت گرسنگی را به خدا کرد.فردا را نیـز روزه گرفت و با شکیبایی خدا را ستایش میکرد.اما یعقوب و خانواده اش سیـر خوابیدند.از غذایشان هم زیاد ماند.
خداوند صبح آن شب به یعقوب وحی کرد بنده ما را خوار کردی به طوری که باعث خشم من شد.سزاوار تأدیب و نزول بلا و گرفتاری شدی که از طرف من نسبت به خود و خانواده ات نازل شود.
"یا یَعقوُب إنَّ أحَبَّ أولِیائي إلَیَّ وَ أکرَمَهُم عَلی مَن رَحِمَ مَساکینَ عِبادی وَ قَرَّبَهُم إلَیهِ وَ أطعَمَهُم وَ کانَ لَهُم مَأوی وَ مَلجَأَ "
ای یعقوب محبوب ترین پیغمبران در نزد من آن کسی است که بر مستمندان ترحم کند و آنها را به خود نزدیک نموده غذایشان بدهد و پشتیبان و پناه آنها باشد.
ای یعقوب دیشب بنده مستمندما (ذمیال) را ترحم نکردی.هنگام افطار به در خانه ات آمد درخواست نمود که غریب و بینوایم.او را غذا ندادی با اشک جاری بازگشت.شکایت گرسنگی خود را به من کرد.امروز نیز روزه گرفت.دیشب شما همه سیر بودید و غذایتان زیاد آمد.
یعقوب میدانی دوستانم را به کیفر و گرفتاری از دشمنانم زودتر مبتلا میکنم این هم به واسطه حسن نظر من به آنهاست.اما دشمنان را پس از هرخطا فوراً گرفتار نمیکنم تا متوجه استغفار نشوند آنگاه نعمات را کم کم از آنها میگیرم.
اینک به عزتم سوگند تو و فرزندانت را گرفتار میکنم و برشما مصیبتی نازل خواهم کرد و با کیفر خود شما را میآزارم.آماده ابتلاء شوید و به آنچه بر شما نازل میکنم راضی و شکیبا باشید.
ابوحمزه به حضرت زین العابدین(علیه السلام)عرض کرد:فدایت شوم یوسف خواب را در کدام شب دید؟ فرمود:همان شبی که یعقوب و خانوادهاش سیر خوابیدند و ذمیال گرسنه بود.
"بحار الانوار،ج 12،ص 278"
سیمرغ
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 773
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 9 تير 1391
|
|
:: موضوعات مرتبط:
گالری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 610
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : جمعه 9 تير 1391
|
|
یک خاطره از شرح حال اسکناسی که
افتاده در جیب جــوان آس و پاسی که
یک روز خیلی اتفاقّی شد.خوشش آمد
از دختــــر سـرمایه دار با کلاسی که...
@@@@@@
از بس جوان دنبال کار پر درآمد بود
افتاد توی دام باند ناشناسی که...
مشغول چاپ پول جعلی شد به دستور
یک آدم گردن کلفت کلّه تاسی که
حالا به جرم پول شویی تحت تعقیب است
با اعترافات صریح اسکناسی که
زیر شکنجه خم شد از درد و چروک و گفت:
مجبور بودم سر کنم با اختلاسی که...
هی توی جیب این و آن بودم،نفهمیدم.
از این مهم تر،مشکل جرم سیاسی که:
ایشان اخیرا طی یک مجموعه برنامه
اقدام کرده ضد قانون اساسی که...
اما شبانه یک نفر او را فراری داد
از دست ماموران ما از باراباسی که...
(شهرام هر جا رفته باشد گیر می افتد)
تلویزیون این جمله را داد انعکاسی که
دود دو دو دو،دود دو دو دو،شهرام گیر افتاد
دود دو دو دو،دود دو دو دو،طی تماسی که...
حالا نــزن،پس کی بزن،آقا غلط کردم
بیچاره زیر ضربه ها کرد التماسی که
من بی گناهم،من فقط سود آوری کردم
یک لحظه او را با خودم کردم قیاسی که
یادش بخیر آن روزها که سکّه ای بودم
هی قد کشیدم تا شدم این اسکناسی که
گاهی برای جشنواره شعر می گویم
حتی به ضرب شايعات بی اساسی که...
اصلا به من چه؟این غلط ها هم ارجیفیست
از شاعــر آلزایمــروی بی حـواسی که
خیلی دلش میخواد بگه نو آوری کرده
اما تموم شعرهای اون کلاسیکه
بیتوته
:: موضوعات مرتبط:
شعر طنز ,
,
:: بازدید از این مطلب : 995
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : Bahram
ت : جمعه 9 تير 1391
|
|
چسب رازی !
چشمان تو لطف و دلنوازی دارد
د ر نيمه ی شب تنت چه رازی دارد !
هر چند كه مشتاق مكيد ن هستم !
لب های تو نيز«چسب ِرازی» دارد !!
ترک خورد ن !
در مكتب زندگی كتک خواهی خورد !
از خويش وغريبه ها كلک خواهی خورد !
ای صخره ی سخت زير ِ انواع ِ فشار
در اوج ِ مقاومت ترَک خواهی خورد!!
در نورد يد ن!!
با چهره ی آراسته چون ديد مرا
قصّاب ِ زمانه خوش پسند يد مرا
چرخيد وچو ديگران زمين گيرم كرد
در خــاک فكند و در نــور ديـد مــرا !!
گمان مَبَر كه ...
اين مُرد ه پر از غرور،روزی بوده است
دارای ِ تكبّر و رموزی بوده است !
يک آدم ِ با كلاس و سانتال مانتال !
ای دوست مپندار كه گوزی بوده است !!
قرو قاطی !
دنبال نگاه هرزه ی فاطی باش !
ترياک بزن،غريق ِ الواطی باش !
خودخواه مباش و ايده آليست مشو
خوش حال از اين وضع قرو قاطی باش !!
شناگری!
ضايع نشود عزيز! عشق و حالت
لذت ببر از زندگی و از مالت
بايد بزنی شيرجه در حوض شراب!
هر چند اجَل آمده استقبالت !
عليرضا رضائی
:: موضوعات مرتبط:
شعر طنز ,
,
:: بازدید از این مطلب : 968
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : جمعه 9 تير 1391
|
|
جنس ارزان را خدا رحمت كند !
قيمت نان را خـدا رحمت كند !
دوستان پايين نمی آيد دگر !
نرخ تنبان را خــدا رحمت كند !
سهــم ما ديدن شد ه،خـوردن كه هيچ
سينـــه و ران را خــــــدا رحــمت كند !!
كار ،بی معني است ،دزدی را بچسب!
كنـدن جـان را خــــــــــــدا رحـمت كند!
از نماز ش هيچ منظوری نداشت
«حاج قربان » را خدا رحمت كند!
«شيشه كش» هستند و كارتن خواب ها
«زهره» ،«مرجـان » را خـدا رحمت كند !
نيست در بدبختــی ما انتـــــــها
«خط ّ پايان» را خدا رحمت كند !
گفت :«انســــانی نمی بينم دگـر »
گفتم :« انسان را خدا رحمت كند !»
می شوی دكتــــر بــدون امتحــان!
«بچّه خرخوان » را خدا رحمت كند!
گفت :«ايمان» - همدهاتی - مُرد ه است
گفتم :«ايمان» را خدا رحمت كند !»
نيـست پولـی تا بگــردم در وطن
سير ِ«گيلان» را خدا رحمت كند!
چون ندادم پـول ،قيدم را زدند
جمع ياران را خدا رحمت كند!
آشكارا مي نمايند اختلاس
دزد ِ پنهان را خدا رحمت كند
سوختــه ديـروز و فرداهايمان
نيز «الان » را خدارحمت كند !
عليرضا رضايی
:: موضوعات مرتبط:
شعر طنز ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1165
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : Bahram
ت : جمعه 9 تير 1391
|
|
|