در بيمارستانی،دو مـــــرد بيمار در يک اتاق بستــــری بودند.
يكی از بيماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر يک ساعت روی تختش بنشيند.
تخت او در كنار تنها پنجــــره اتاق بود.
اما بيمار ديگر مجبور بود هيچ تكانی نخورد و هميشه پشت به هم اتاقيش روی تخت بخوابد.
آنها ساعتها با يكديگر صحبت میكردند؛از همسر،خانواده،خانه،سربازی يا تعطيلاتشان با هم حرف می زدند.
هر روز بعد از ظهر،بيماری كه تختش كنار پنجره بود،می نشست و تمام چيزهايی كه بيرون ازپنجره میديد،برای هم اتاقيش توصيف میكرد.بيمار ديگر درمدت اين يک ساعت،با شنيدن حال و هوای دنيای بيرون،روحی تازه می گرفت.
مرد كنار پنجره از پاركی كه پنجره رو به آن باز می شد می گفت.اين پارک درياچه زيبايی داشت.
مرغابی ها و قو ها در درياچه شنا میكردند و كودكان با قايق های تفريحی شان در آب سرگرم بودند.
درختان كهن منظره زيبايی به آن جا بخشيده بودند و تصويری زيبا از شهر در افق دور دست ديده می شد.
مرد ديگر كه نمی توانست آنها را ببيند چشمانش را می بست و اين مناظر را در ذهن خود مجسم میكرد و احساس زندگی میكرد.
روز ها و هفته ها سپری شد.
يک روز صبح،پرستـــاری كه برای حمـام كردن آن ها آب آورده بود،جسم بيجان مــرد كنار پنجـره را ديد كه در خواب و با كمال آرامش از دنيا رفته بود.
پرستار بسيار ناراحت شد و از مستخدمان بيمارستان خواست كه آن مرد را از اتاق خارج كنند.
مرد ديگر تقاضا كرد كه او را به تخت كنار پنجره منتقل كنند.
پرستار اين كار را برايش انجام داد و پس از اطمينان از راحتی مرد،اتاق را ترک كرد .
آن مرد به آرامی و با درد بسيار،خود را به سمت پنجره كشاند تا اولين نگاهش را به دنيای بيرون از پنجره بياندازد. حالا ديگر او می توانست زيبايی های بيرون را با چشمان خودش ببيند.
هنگامی كه از پنجره به بيرون نگاه كرد،در كمال تعجب با يک ديوار بلند آجری مواجه شد
مــرد پرستار را صدا زد و پرسيد كه چه چيـزی هم اتاقيش را وادار می كرده چنين مناظردل انگيزی را برای او توصيف كند؟
پرستار پاسخ داد: شايد او می خواسته به تو قوت قلب بدهد.
چون آن مرد اصلأ نابينا بود و حتی نمی توانست اين ديوار را ببيند.
بیتوته
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 719
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 1 تير 1391
|
|
معلم ریاضی :
نمیدنم چرا جواب تمام مسائلم بی نهایت میشه
یا بی جواب میمونه هرچی تفریق میکنم جمع میشه
هرچی جمع میکنم کم میشه از ضرب که مپرس آه
مهندس کامپیوتر :
ای آنکه مرا دی سی کرده ای و در وجودم ویروس بلاستر ۲۰۰۳ فرستاده ای
کی دوباره من را ری پیر خواهی کرد؟ به فریاد گرافیکم برس
دکتر :
چند سالی است که به زخم مریضانم مرحم میگذارم و از چنگال مرگ رهایشان میکنم !
کو طبیبی که به زخمم مرحم گذارد و دلم را آزاد گرداند
ساغی :
مِی میدهم و غم کسان میگیرم
از لطف تو می کجا غمین میبینم
حالا که شدم عاشق ودل در بند است
می را ز شفا بیچاره ترین میبینم
عینک فروش :
اگر روزی بگویم عاشقم بر من نخندید
که شغلم عاشقی دارد فراوان
بسازم بهر هر چشمی من عینک
گرفتارم کند چشمی چه آسان
راننده :
دیگه دارم کم کم ریپ میزنم مثل ماشینهای تصادفی شدم
اگه همینطوری پیش بره باید برم زیر دست اراقچی
قلبمم به روغن سوزی افتاده پدرعشق بسوزه
:: موضوعات مرتبط:
$M$ ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1095
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 1 تير 1391
|
|
به هر طرف نگری جلوه ی جمال خداست
ادب کنیـد که میــــلاد سیـــد الشهداست
گرفته ختـــــــم رسل روی دست آینـه ای
که در صحیفـــه ی او صـورت خدا پیداست
سالروز تولد امام حسین بر شما مبارک
سوم شعبان،ولادت فرخنده مهتر جوانان بهشت و آموزگار شهادت،
امام حسین (ع) مبارک و خجسته باد
اشکها بین که از این خنده بدامان دارد / ای سلیل اشرف اولاد آدم السلام
بهین جشن و سرور شیعیان است / دیگر زنخل رسالت پدید شد ثمری
سرور معنوی بر پاست هر جا / سلام ای صفای دل عاشقان
ای پناه مستمندان یا حسین بن علی
ای دوای دردمندان یا حسین بن علی
کشتی راه نجات ما گنه کاران
رس به فریاد غریبان یا حسین بن علی
صفا گرفته دلم از صفای ثارالله
نــوای مــرغ دلم در نوای ثارلله
زصبح روز ولادت نه صبح روز ازل
پریده مــــرغ دلم در هوای ثارالله
همین نه من شدهام ریزهخوار خوان حسین
كه هست عالم ایجاد، میهمان حسین
ز آفتاب قیامت نباشدش باكی
كسی كه رفت دمی زیر سایبان حسین
نور ابدى و ازلى مى آيد
بر عالـم ايجاد،ولى مى آيد
مجموعه ى حسن و عشق و ايثار و كرم
يعنى كه حسين ابن على مى آيد
امشب كه فضا پر است از بوى حسين
عطــر گل ســـــــرخ آيد از سوى حسين
اى فطــــرس پـر ســوخته احــــــــرام ببند
از بهـــــر طــــــــواف كعبــــه ى روى حسين
فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال
هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست
چشــــــم ثاراللهیـــان روشــن به میلاد حسین
کام حــــزب اللهیان شیــرین که این عید خداست
ای دلنواز قاری قرآن خوش آمدی
دربیت وحی بالب خندان خوش آمدی
ای العطـش تــــــرانه ی قبل از ولادتـت
مادر فـــدات با لب عطشـان خـوش آمدی
میلاد حسین خون بهاى دین است
این عید،حیات شیعه را تضمین است
امــــروز فـــرشتگان به هم مى گــویند
احیــــــاگـــــــر آیـیــــــن محمد این است
ای پناه مستمندان یا حسین بن علی
ای دوای دردمندان یا حسین بن علی
کشتی راه نجات ما گنه کاران
رس به فریاد غریبان یا حسین بن علی
امــروز که بلبلان تـرنم کردند
با یکدیگر از عشــق تکلّـــم کردند
چون غنچه و گل على و زهرا از شوق
بر روى حسیـــن خــود،تبســــــم کـردنـد
:: موضوعات مرتبط:
$M$ های مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 972
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 1 تير 1391
|
|
@وقتی جوراب پاته،حتما دمپایی دستشویی خیسه!
@اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند،کافی یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه میفهمن!
@دقیقا وقتی جفت دستات تا آرنج گریسی یا گلی هستش،چشمت خارش می گیره!
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 1 تير 1391
|
|
خـانــووم…بعد از اين كه هفت هشت دفعه،هی اومدس و رفته س و ديده س و نخريدس،بالاخره، باري آخركه اومدس،يه دفعه ديگه هم پارچه را ديدس،اين دفعه،كم و بيش پسنديده س و خبری مرگش خريدس.
برده س،برا اينكه بعدآ آب نرد و كوچیک نشد،پارچه را شسته س،بعدش بريده س،داده س خياط براش دوخته س،پوشيده اس،باهاش رفته اس عروسی،توعروسی كلی پزداده س،قر داده س ،رقصيده س،…
بعدش رفته س خونه،كلی توش نيشسته س و غلطيده س وكپيده س.
يه چند روز بعد دلشو زد ه س،رفته س پيرنو
شيكافته س،دوباره شسته س،حالا پس اورده اس !
ميگد از رنگش خوشم نيومدس !!
اين پارچه دون،حج آقا !
لطفآ پولمو پس بديند…!
راستی راستی كه خيلی ناكس و نانجيب و پدرسوخته س !!!
این مقاله فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین به شخص خاصی را ندارد.
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 706
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 1 تير 1391
|
|
رسول خدا محمد مصطفی(ص)میفرماید:شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است،حاملان عرش آن را بزرگ میشمارند و حق آن را میشناسند،آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان،روزی بندگان زیاد میشود.
حجتالاسلام سید حسن هاشمی جزی،مدیرگروه اخلاق مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی به مناسبت فرا رسیدن ماه شعبان ماه پیامبرخدا(ص) و ماه آماده شدن برای میهمانی خدا یادداشتی نوشته که در پی میآید:
فضیلت ماه شعبان
شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَآله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مىگرفت و به ماه رمضان وصل مىکرد و مىفرمود: شعبان،ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد،بهشت برای او واجب میشود و از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا میرسید،امام زین العابدین علیهالسلام اصحاب خود را جمع مىکرد و مىفرمود،اى اصحاب من مىدانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 872
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 1 تير 1391
|
|
يكى از فقهايى كه از محضرامام صادق(ع) بهره وافرى برده و مذاكرات علمى او با امام صادق(ع) مشهور مى باشد،امام ابو حنيفه نعمان بن ثابت است كه وقتى از او پرسيده شد: فقيه ترين كسى كه مشاهده كرده اى كدام است؟
در جواب فرمود: هيچكس را فقيه تر از جعفر بن محمد نديده ام،وقتى منصور خليفه عباسى جعفر بن محمد را احضار كرده بود به من گفت كه مردم بشدت شيفته جعفربن محمد شده اند، پس براى محكوم ساختن مشكل ترين مسائلى را كه بنظرت میرسد آماده كن،من چهل مسئله مشكل علمى را آماده نمودم و به حضور منصـور رفتم و ديدم كه جعفر بن محمد سمت راست او نشسته است،با مشاهده او آنچنان تحت تأثير ابهت و عظمت او قرار گرفتم كه چنين حالتى از ديدن منصور به من دست نداد،سلام كردم و نشستم،منصور رو به جعفر بن محمد كرد و گفت: آيا او را مىشناسى؟
فرمود: آرى،سپس به من گفت: مسائل خود را مطرح كن تا از ابى عبدالله بپرسيم.پس شروع كردم به طرح مسائل و امام صادق(ع) در هر مورد مى فرمود:
شما در اين مسئله چنين میگوييد و اهل مدينه نظرشان چنان است و نظر ما هم اين است،كه در برخى موارد با ما موافق بود و در برخى موارد با اهل مدينه،و در برخى مسائل نظرش با همه متفاوت بود،تا اينكه هر چهل مسئله را بى كم و كاست مطرح نمودم.سپس امام ابوحنيفه فرمود:مگر نه اين است كه داناترين مردم آن كسى است كه به اختلاف علما در فتاوا و مسائل فقهى آگاهتر باشد؟
اين حكايت تاريخى اولاً بيانگر مقام و منزلت والاى علمى امام صادق(ع) است و ثانياً تأثير و نفوذ عميق ايشان را در توده مردم و خوف و هراس حكام آن زمان را از اين تأثير و نفوذ بخوبى نشان میدهد كه خود دليل ديگرى بر شأن و منزلت وى مى باشد.امام صادق(ع)گاهى امام ابو حنيفه را در علم و فقه امتحان مى كرد و سؤالاتى را براى او مطرح مى كرد.چنانچه يكبار از او درباره حكم كسى كه در حالت احرام دندان رباعى آهويى را بشكند سؤال فرمود كه امام ابو حنيفه فرمود: جواب آنرا نمىدانم.و امام صادق(ع) خطاب به او فرمود: مگر نمیدانى كه آهو دندان رباعى ندارد؟
اين حكايت و امثال آن دليل ديگرى است بر تسلط و برترى علمى امام جعفر صادق(ع) و تأثير و نفوذ و ارتباط نزديكى كه ايشان نسبت به علما و فقهاى زمان خود داشته است تا آنجائيكه امام ابو حنيفه به فضل و منت امام صادق(ع) بر خود اعتراف نموده و در آن عبارت مشهور مى فرمايد: لَولاَ السَّنتان لَهلَكَ النُّعمَان اگر آن دو سال نبود نعمان هلاك مىشد[كه اين دو سال ظاهرا مربوط به آن زمانيست كه امام ابو حنيفه از عراق هجرت نمود و مدتى را در سرزمين حجاز در ملازمت امام صادق(ع) بسر برده است.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 816
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 31 خرداد 1391
|
|
مرور كوتاهی بر عمليات:
در ادامه عمليات کربلای 10،عمليات نصر 4 با طراحی و فرماندهی سپاه پاسداران،در چند محور،درمنطقه شمالی استان سليمانيه و با هدف پيش روی به سوی شرق سليمانيه و تصرف شهر ماووت در تاريخ 31 خرداد 66 با رمز مبارک «يا امام جعفر صادق(ع)» در ساعت 2 بامداد،از قرارگاه نجف آغاز شد.
ماموريت اصلی در اين عمليات تصرف و تامين شهرک ماووت بود،که به عهده لشکر قدس گيلان گذاشته شده بود.برای اين مهم ابتدا می بايست ارتفاع ژاژيله تصرف و تامين،و سپس تک برای تصرف و تامين شهرک ماووت ادامه می يافت.لذا قرار شد تدابير مربوط به امور رزم و عمليات لشکر قدس توسط سردار شهيد حسين املاکی صورت گيرد.
در اين عمليات لشکر 14 امام حسين(ع)در جناح راست و لشکر 25 کربلا در جناج چپ لشکر قدس گيلان ماموريت داشته اند.
نيروهای اطلاعات لشکر قدس که باهمت سردار حسين املاکی به کادر مجربی تبديل شده بودند،توانستند به عمق مواضع دشمن نفوذ،و راههای مناسبی را برای عبور گردانهای پياده کشف نمايند.
در اين عمليات لشکر قدس با 2 تيپ،به استعداد 5 گردان پياده،موفق شد طی 2 مرحله ماموريت خود را صد در صد با موفقيت به انجام رساند.سرعت عمل رزمندگان لشکر قدس به حدی بوده که معاون تيپ مستقر در ژاژيله عراق به اسارت نيروهای اسلام درآمد.در اين عمليات رزمندگان اسلام در 2 شبانه روز موفق شدند به اکثر اهداف مورد نظر دست يابند.نيروهای دشمن نيز متقابلاً در روزهای بعد چندين باراقدام به پاتک کردند که همه اين اقدامات به شکست انجاميد.
در جبهه خودی نيز با اعزام يگان های تازه نفس به منطقه چند عمليات به منظور دفع نواقص محورهای شاخ قشان و تپه دو قلو انجام شد.اين عمليات پس از 15 روز پايان يافت که نتايج آن: آزادسازی شهر ماووت و ارتفاعات ژاژيله،شاخ قشان،يال غربی،گولان،تپه دوقلو(بالو کاوه)،دشت بالوسه و نيز ترميم برخی از خطوط پدافندی عمليات کربلای 10 بود.در اين عمليات تعداد 557 نفر از نيروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند و بيش از 6000 نفر از نيروهای دشمن کشته و زخمی شدند.در اين عمليات فرمانده تيپ 2 قدس گيلان سردار شهيد مهدی خوش سيرت به شهادت رسيد.
گردانهای عمل كننده:
رمز عـــــــمليات يا امام جعفر صادق(ع)
منطقه عملياتی با هدف آزادسازی شهرماووت عراق و ارتفاعات
تاريخ عــــمليات 66/3/31
گردانهای عمل کننده
گردان کميل
گردان ميثم
گردان حمزه
گردان امام حسين(ع)
گردان ادوات
گردان تـوپخـانه
گردان ابوالفضل(ع)
گردان پدافند
گردان زرهی
نتـايج عمليات:
مناطق آزاد شده
شهر ماووت ارتفاعات ژاژيله وشاخ قشن ارتفاعات 1492،1403،1439،1520 ، 1530،1540 (مساحت مناطق آزاد شده 50 کيلومتر مربع) تجهيزات منهدم شده دشمن دهها قبضه انواع آتشبارتعداد زيادی خودروی نظامی دهها دستگاه تانک و نفر بر تعداد زيادی مهمات وسلاح سبک و سنگين يگانهای منهدم شده دشمن تيپ های 66، 68 و 65 نيروی متخصّص تيپ 99 مکانيزه تيپ های 3 ، 5 ، 7 از گارد رياست جمهوری.تعداد کشته و زخمی بيش از 5500نفر تعداد اسراء 560 نفرغنايم چندين دستگاه تانک ونفر بر دهها قبضه سلاح سبک وسنگين با مهمات.
:: موضوعات مرتبط:
تاریخی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 899
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391
|
|
فاضل بزرگوار «سيّد جعفر مزارعى» روايت كرده:
يكى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود. روزى ازروى شكايت و فشار روحى كنارضريح مطهّر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه میدارد: شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بیبديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد،درحالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم؟!
شب اميرالمؤمنين عليه السلام را در خواب مىبيند كه آن حضرت به او میفرمايد:اگر مىخواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ولى اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مىیخواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى،چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو:
به آسمان رود و كار آفتاب كند.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 705
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391
|
|
پیامبراکرم(ص):
در دولت او مردم آنچنان در رفاه و آسایشی به سر می برند
که هرگز نظیر آن دیده نشده است.
«تعجیل در فرجش صلوات»
امام کاظم (ع):
جسم او از دیدگان غایب ولی یاد او در دل های مؤمنین زنده خواهد بود.
:: موضوعات مرتبط:
حدیث ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1008
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391
|
|
اس ام اس مخصوص روز جمعه و امام زمان(عج)
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
تا ساحل چشمان تـو تکثیـر شدیم
گفتند غــروب جمعه خواهى آمـد
آنقدر نیامدى که ما پیـر شدیم
اللهم عجل لولیک الفرج
@
در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت،حسرت به دلمان نـزار
@
مرا با عشق خود درگیر کردی / به پایم با غمت زنجیر کردی
بدان دنیای بی تو هیچ باشد / دلم را از زمانه سیر کردی
تو با رفتن به پشت ابر ایّام / غروب جمعه را دلگیر کردی
یا اباصالح ادرکنی
@
دوست دارم که یک شب جمعه / صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم ز سمت حجاز / نغمه ی دلخوش انا المهدی
@
روز آدینه شد و تشنه ی دیدار توام/سالیانیست که سرگشته بازار توام
بوی پیراهن تو میرسد از راه کنون / یوسفا دیده به راه تو و بیمار توام
@
روز جمعه،رو به قبله،دست به سینه،بر سر پا،کمترین هدیه از ما
یاد مولا (السلام علیک یا حجت الله فی ارضه)
@
ای چاره ی درخواستگان ادرکنی / ای مونس و یار بی کسان ادرکنی
من بی کسم و خسته و مهجور و ضعیف/ یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی
@
در غم هجر رخ تو در سوز و گدازیم/تا به کی زین غم جانکاه،بسوزیم و بسازیم
آید آن روز که در باز کنی،پرده گشایی/تا به خاک قدمت،جان و سر خویش ببازیم
@
این دیده نیست قابل دیدار روی تو/چشمی دگر بده که تماشا کنم تو را
تو در میان جمعی و من در تفکّرم/ کاندر کجا روم و پیدا کنم تو را
@
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات/بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست / بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
:: موضوعات مرتبط:
$M$ های مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 891
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391
|
|
جاده چالوس یکی از مهم ترین قطبهـای گردشگری ایران است که مناطق و اماکن دیدنی موجود در این جاده،آن را به عنوان چهارمین جاده زیبای دنیا تبدیل کرده است وجود رودخانه کرج به موازات جاده کرج چـالوس،سد کرج و روستای کوچک و زیبای واریان که همچون جزیره ای کوچک در آنسوی آب سدکرج میباشد زیباییهای این جاده را دو چندان کرده است.
این جاده از شمال به استان مازندران شهرستان چالوس،از شرق به شهرستان تهران و شمیرانات،از غرب به منطقه طالقان و از جنوب به شهر کرج متصل است.
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 889
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391
|
|
سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.
ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا میکرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.
ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه ی فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد:اگر مؤمن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد،از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مؤمنان و ملای مسجد دیـری نپایید.
صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست!
ملا و مؤمنان چنین ادعایی را نپذیرفتند!
قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید،گلویی صاف کرد و گفت:نمی دانم چه بگویم؟! سخن هر دو را شنیدم:
یک سو ملا و مومنانی هستند که به تأثیر دعا و ثنا ایمان ندارند!
و سوی دیگر مرد شراب فروشی که به تأثیــر دعـا ایمان دارد …!
"پائولو کوئیلو"
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 813
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391
|
|
:: موضوعات مرتبط:
گالری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 811
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391
|
|
مردی صبح زود ازخواب بیدار شد تانمازش را درخانه خدا(مسجد)بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خـــــدا شد.
در راه مسجد،مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد.
او بلند شد،خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خـدا شد.
در راه مسجد و در همان نقطـه مجدداً زمین خـورد!
او دوباره بلند شد،خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه مسجد،بامردی که چراغ دردست داشت برخوردکرد و نامش راپرسید.
مرد پاسخ داد:((من دیدم شما در راه مسجد دوبار به زمین افتادید.))
از این رو چـــراغ آوردم تا بتوانــــــم راهتــــان را روشن کنـــم.
مرد اول از او بطور فراوان
تشکر میکند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه میدهند.
همین که به مسجد رسیدند،مـــرد اول از مـــرد چــــراغ بدست
در خواست میکند تا به مسجد وارد شـــود و با او نمــــاز بخواند.
مـــرد دوم از رفتـن به داخل مسجد خـودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار میکند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال میکند که چـــــرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نمـــاز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد:((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید،خودتان راتمیزکردید و به راهمان
به مسجد برگشتید،خـــــــدا همه گناهان شما را بخشید.
من برای بار دوم باعث زمین خـوردن شما شدم و حتی آن
هم شما را تشویق به ماندن در خـانه نکرد،بلکه بیشتـر به
راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن،خـدا همه گناهان افـراد خانواده ات را بخشید.
من تـرسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمیـن خــوردن شما
بشوم،آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهدبخشید.
بنا براین،من سالم رسیدن شما را به خانه خدا(مسجد)مطمئن ساختم.
نتیجه اخلاقی داستان:
کـار خیــری را که قصد دارید انجــام دهیـد به تعویـق نیاندازید.
زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است از مواجه
با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیـر دریافت کنید.
پارسائی شما میتواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجـام دهید و پـیـــــــــــروزی خــــــــــــــــــــــــــــدا را ببینید.
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391
|
|
|