
این پلک های خسته که بالا نمی رود
دست شکسته جـز به تمنـا نمی رود
لحظه به لحظه فاطمه از هوش می رود
بیرون ولی ز غُصه ی مولا نمی رود
شهر مدینه منتظر مرگ کوثر است
حتی کسی به دیدن زهرا نمی رود
تنها کلام فاطمه عجل وفاتی است
آمین مستمع ز چه بالا نمی رود
هر دم می گرفت سراغ بلال را
می گفت او بـه مأذنه آیا نمی رود
سخت است بین بستر خود جابجا شدن
این دنـده شکسته دگر جا نمی رود
دیگر بـرای شِکوِه از این مردمان پست
سوی اُحُد حبیبه طاها نمی رود
قهر است فاطمه به خدا با تمام شهر
دیگر صدای گریه از اینجا نمی رود
گرچه نفس نفس زدنش هم به سختی است
چـآدر نماز از سر زهــرا نمی رود...
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 314
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دلهای ما کنار شما آبـــرو گرفت
آقـا چقدر از کرم ت نان به ما رسيد...
ما باب ميل تـو نشديم عاقبت،ولی
لطف تـو هر دقيقه و هر آن به ما رسيد...
خوب است وقت روضه،تو ما را خبر کنی
شايد نـوای آن دل سـوزان به مـا رسيد
يک بار هم از نيابت مـا کربلا بـرو
توفيق،هرچه هست،ز جانان به ما رسيد
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 380
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
هـم سـنگ صبـو ر حیــدری حق داری
هـم دل نگــران دختــری حق داری
با دست شکسته شانه برداشته ای...
سخت است ولی تـو مادری حـق داری

:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 340
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دارم بـه یـاد،ایـن همه گل،در نـداشـته
گلـهـای ســرخ،چــادرِ مـادر ،نـداشـته
باور نمی کنیم که این خونِ مادر است
گویـا که هیـچ چــاره ی دیگـر نداشته
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 374
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
صورت شما کتابی است
که مـردم می تـوانند از آن
چیـز های عجیبی بخوانند.
ویلیام شکسپیر
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 389
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
قال الصادق عليه السلام:
مَن ذَهَبَ يَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضلاً فَهُوَ مِنَ المُستَكبِرينَ،
(قالَ حَفصُ بنُ غياثٍ فَقُلتُ لَهُ إِنَّما يَرى أَنَّ لَهُ عَلَيهِ فَضلاً بِالعافيَةِ إذا رَآهُ مُرتَكِبا لِلمَعاصى،
فَقالَ: هَيهاتَ هَيهاتَ! فَلَعَلَّهُ أَن يَكونَ قَد غُفِرَ لَهُ ما أتى وَ أَنتَ مَوقوفٌ مُحاسَبٌ
أَما تَلَوتَ قِصَّةَ سَحَرَةِ موسى عليه السلام؛
امام صادق عليه السلام:
هركس خودش را بهتر از ديگران بداند،او از متكبران است.
حفص بن غياث میگويد:عرض كردم:اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بى گناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او بهتـر بداند چه؟
فرمودند:هرگز هرگز! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تـو را بـراى حسابرسى نگه دارند،
مگر داستان جادوگران و موسى عليه السلام را نخوانده اى؟
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 400
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
امام على عليه السلام:
حرص و تكبّــر و حسـادت،انگيــزه هاى فــرو رفتن در گناهانند.
نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص541،حكمت371
:: موضوعات مرتبط:
حدیث ,
,
:: بازدید از این مطلب : 411
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

من فقـط زخـم از آن کوچه خـريـدم امّـا
غـرق کابوس شده روز و شب فـرزندم
از شب حادثه روی حسن ام زرد شده
از غـم دلهـره ی او نفسـم سـرد شده
جلـوه ای کـرد که انگار تـو همراه منی
کاش می ديدی علی،پسرم مرد شده
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 309
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
بـه نگـاهِ نگــرانت نگــرانــم،چـه کنـم
اهل یثرب ز من و گریه ی من بیزارند
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 307
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
زندگی ارزش ندارد بی ولای فاطمه
قلبم آرامش ندارد بی ولای فاطمه
در سماوات و زمین گر نور می بینی از اوست
مهر و مه تابش ندارد بی ولای فاطمه
ابر و باد و مهر و مه خدمتگزار این درند
آسمان بارش نـدارد بی ولای فاطمه
مهر او در دل،به جنت چشم بسته می روم
دیده ام بینش نـدارد بی ولای فاطمه
حجت ما مهدی است و حجت او مادرش
این فلک گردش ندارد بی ولای فاطمه
جنت و فردوس و رضوان،کل باغات بهشت
ارزش گردش نـدارد بی ولای فاطمه
ای خدا جان را بگیر،این عشق را از ما مَگیر
شیعه آسایش نـدارد بـی ولای فاطمه
ولی الله کلامی زنجانی
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 326
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تـو شعر ناب کتاب زمانه ای مادر * تو بهترین سخن جاودانه ای مادر
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 352
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
از بـاغ میبـرنـد چــراغـانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند «صبح» تـو را «ابرهای تار»
تنهـــــا به این بهـانه که بارانیات کنند
یـوسف! به این رها شدن از چـاه دل مبند
این بـار میبــــرنـد که زنــــــدانـیات کنند
ای گل گمان مکن بـه شب جشن میروی
شـایـد به خـاک مـــــردهای ارزانــیات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطـهای بتـــرس که شـیطانیات کنند
آب طلب نکــــرده همیشـه مـراد نیست
گاهی بهانهای است که قربانیات کنند
فاضل نظری
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 320
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
آتش اندر دامن طفلان و لبهای حسین
هر دو سوزانند امـا این کجـا و آن کجـا
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 355
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1