من گمان می کـردم
دوستی همچـو سـروی سر سبــز
چار فصلش همه آراسـتگی است!
من چه می دانستـم
هیبت بـاد زمستانی هست!
من چـه می دانستـم
سبـزه می پـژمـرد از بی آبـی
سبـزه یخ می زند از سردی ِ دی!
من چه می دانستـم
دل هـر کس،دل نیسـت!
قلب ها ز آهـن و سـنـگ
قلب ها بی خبـر از عاطفه اند...
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 486
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0