از بـاغ میبـرنـد چــراغـانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند «صبح» تـو را «ابرهای تار»
تنهـــــا به این بهـانه که بارانیات کنند
یـوسف! به این رها شدن از چـاه دل مبند
این بـار میبــــرنـد که زنــــــدانـیات کنند
ای گل گمان مکن بـه شب جشن میروی
شـایـد به خـاک مـــــردهای ارزانــیات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطـهای بتـــرس که شـیطانیات کنند
آب طلب نکــــرده همیشـه مـراد نیست
گاهی بهانهای است که قربانیات کنند
فاضل نظری
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0