خواهـی آمـد ای سـوار سبـزپوش!
لحظـه هایــم را بهـــاری می کنی
بـا نگــــاه خــویش در متــن زمیــن
عشق را هرلحظه جاری می کنی
خواهی آمد،خوب می دانـم هنــوز
می نشینـم روزها چشـم انتـــظار
خیــــره بــر بی انتــهای جــاده ها
می نشینــم بـا نگــاهی اشکبــار
ای بهــــار آخـرین! کی میـرسی؟
من غریب و خسته اینجـا مانده ام
در عبــــور بــی دریــــغ لحظــه ها
من کنــار خـویشتن جــا مـانـده ام
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 328
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1