لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است
از عــرش آمــدی و زمین آبـــرو گرفت
بایـد بـرای بــردن نامت وضــــو گرفت
نـور قریش! تـا که تــویی صـاحب دلم
غـرق خداست شعب ابی طالب دلم
عمرت نفس نفس همه تلمیح زنـدگی است
حرفت چـــــراغ راه و مفـاتیـح زنـدگـی است
از این شکوه،سـاده نبــایـد عبــور کرد
بـایــد مـــدام زنـدگیت را مــــــرور کرد
چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است
پیش تجملات،جـهــــــازت سپـر شده است
آیینــه ای و سنگ صبــور پیـمبـــــری
در هـر نفس بـرای پــدر مثل مــادری
اشک شما عذاب بهشت است،خنده کن
لبخنـدت آفتـــــاب بهشت است،خنده کن
دنیـــــــای مـــــا نبـــوده بـرازنـده ی شما
هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما
مانند آن خسی که به میقـــات پـر کشید
قلبم به سوی مــادر سـادات پـر کشید...
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 312
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4