نقل شده مادر حضرت آیه ا...حق شناس به علت کهولت سن قادر به توالت رفتن نبودند،لذا خود آقای حق شناس هر روز به منزل مادر می رفتند و برای ایشان لگن می گذاشته و لگن آلوده را تطهیر میکردند.
روزی آقای حق شناس به خاطر پیش آمد کاری،دیر به منزل مادر میرسند و مادر ایشان از آلودگی ایجاد شده ناراحت و اذیت شده بودند؛وقتی آقا به نزد مادر رسیدند مادر با عصبانیت به لگن ضربه ای زد و کثافات لباسهای آقا را فرا گرفت و آقا هم بدون توجه به کار خود ادامه دادند و رفتند! ...
فردا که به منـزل مـادر آمدند،تا مـادر خواست از ایشان عذر خواهی کند سریعاً بحث را عوض نمودند و گفتند مادرجان ما که بچه بودیم خیلی بیشتر از این حرف ها لباس شما را آلوده کردیم و شما به ما چیزی نگفتید من باید معذرت خواهی کنم که دیر کردم!
:: موضوعات مرتبط:
ادبیات ,
,
:: برچسبها:
عذرخواهی ,
حضرت آیه ا ,
,
,
حق شناس ,
احترام به مادر ,
:: بازدید از این مطلب : 929
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 244 صفحه بعد